بیگانه آلبر کامو کتابیست که باید چند بار خوانده شود. داستان این کتاب درباره ی مردی است که متفاوت از دیگران و جامعه ایست که در آن زندگی می کند و نام بیگانه از همین جهت بر این کتاب گذاشته شده. مورسو، شخصیت اصلی داستان، نسبت به تمام وقایعی که در اطرافش روی می دهد کاملا بی تفاوت است و معتقد است که انسان هیچ نقشی در این رویدادها ندارد. او در عین صداقت و به دور از تظاهر و ریاکاری نسبت به همه کس و همه چیز بی تفاوت است و هیچ اراده ای به پیشرفت در زندگی ندارد. اما آن چه کامو در این داستان می خواهد به ما نشان بدهد پوچ انگاری شخصیت داستان نیست یا حتی تبلیغ عقاید او، بلکه نویسنده در صدد است فردی متفاوت و بیگانه در اجتماع را به تصویر بکشد. فردی که اطرافیانش نمی توانند عقاید و تفکراتش را بفهمند و چون قادر به درکش نیستند او را تهدیدی برای اجتماع خود می پندارند و سعی در حذفش از جامعه را دارند. 

مورسو ناخواسته و بدون قصد قبلی مرتکب قتل می شود اما غم انگیز ترین قسمت داستان جلسه ی محاکمه ی وی است. آنجا که دادستان تمام رویدادهای شخصی و نامرتبط با جرمش را به هم ربط می دهد و داستانی جدید برای مقصر دانستنش خلق می کند به طوری که معلوم نمی شود آیا او برای عقاید، تفکرات و رفتارهای شخصیش در گذشته محاکمه می شود و یا برای جرمش! در آخر هم دادگاه مورسو را محکوم به اعدام با گیوتین می کند.
اگر برای کسی پیش آمده باشد که در جمعی به خاطر متفاوت بودن از دیگران مورد قضاوت های بیجا قرار گرفته باشد و آن جمع برای مقصر قلمداد کردن این فرد داستان هایی را با کنکاش در زندگی شخصی اش درست کرده باشند تا به عنوان یک هنجار شکن مجبور به طرد از آن جمع شود، آن وقت می تواند درک بهتری از بیگانه بودن در داستان کامو داشته باشد.

بیگانه داستانی فلسفی است و هر جمله از این کتاب می تواند مفهومی خاص برای مخاطب داشته باشد. شاید شما درکی کاملا متفاوت از ان چه در این مطلب نگاشته شده، داشته باشید. 

 

 


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

S_T_E_R_E_O_S_O_H_E_I_L هنر کنکور هنر دلتنگی های یک زن دبستان آوای الهام شهرستان بوشهر گروه حسابداری هنرستان نوائی اصفهان یک پله تا خدا هک و امنیت